انجمن نویسندگی برمودا

ثبت آثار در وبلایگ

انجمن نویسندگی برمودا

ثبت آثار در وبلایگ

انجمن نویسندگی برمودا

اتحادیه سه انجمن،
و وبلایگ نرگس هواخواه

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ بهمن ۰۰، ۱۴:۱۶ - Zeinab nasiri
    👏👏👏
  • ۲۴ بهمن ۰۰، ۱۴:۱۴ - خوفی
    خوفی
نویسندگان

۶۱ مطلب توسط «محمد تکلو» ثبت شده است

می‌دانی..!
 این عقربه های لعنتی نمی‌گذرند پا روی پا انداخته‌اند و به ریش نداشته من می‌خندد؛ هه... 
می‌دانی لحاف روی تخت دمر خوابیده است، انگار که نفس های اخرش باشد. 
می‌دانی قهوه توی قوطی هر چه می‌کنم رنگ پس نمی‌دهد. 
گمان کنم افسرده شده است؛ درسرش‌ را کج کرده و با پوزخند عجیبی نگاهم می‌کند 
سکوت خانه مرا یاد چیزی می‌اندازد ولی هرچه فکر می‌کنم اسمش را به یاد 
نمی‌آوردم!
بلند می‌شوم و با گام های بی روحم رو به رویش می‌نشینم او هم ویران است، درست مثل من! با چشم های زمستانی‌ام... پوزخندی‌ می‌زنم که جوابم را با لبخد غمگینی پس می‌دهد.
برایم حرف می‌زند ،داد می‌زند، فریاد می‌زند، مرا می‌زند، نعره می‌کشد، گریه می‌کند و در آخر که آرام شد به من خیره می‌شود.
خواستم بلند شوم دستش را بگیرم و بگویم فلانی جان! بیا تا قهوه بی رنگی برایت بریزم ،بیا تا سیگاری برایت روشن کنم شاید که دردت کم‌شود.
دستم را دراز می‌کنم سمتش که دستم به شی سردی برخورد می‌کنم که اسمش اینه است،
بلند می‌شوم و شیشه عطر یادگاری‌اش را محکم سمت دختر داخل آینه پرتاب می‌کنم 
روی زمین می‌نشینم در دستم می‌گیرمش، دختر داخل اینه لبخند تلخی روی لب هایش می‌رقصد...
چشمانم را می‌بیندم و کار را یک‌سره می‌کشم، حال یادم‌آمد...
سکوت این خانه مرا یاد مرگ می‌اندازد 
چشمانم کم‌کم بسته می‌شود؛ در گوشه‌ای دخترک با لبخند نگاهم می‌کند
بلند می‌شوم آزاد شده‌ام 
یک لحظه جسمی را روی زمین خون آلود می‌بینم!
با بهت نگاهش می‌کنم 
آن من بودم؟
لبخندی به جسم دختر روی زمین انداختم و به سوی خدا کشیده میشوم؟

به قلم: خاطره غلامی

کتاب: سیگنال مرگ
ژانر: ترسناک👽🔥
《صدای فریاد از این اتاق می آمد با ترس درب اتاق را باز کردم. به محض روئیت اتاق که سراسر از خون پر شده بود جیغ های بلند و پی در پی کشیدم. از شوک وارده دستانم به لرزش افتاده بود نگاهی به جسم بی جان ست کوالتر انداختم دستم را بر روی دهانم قرار دادم تا از بالا آوردن محتویات معده ام جلو گیری کنم. با عجله به سمتش رفتم به تبری که داخل سینه اش فرو رفته بود خیره شدم...
با صدای کوبیده شدن درب در جایم لرزیدم  اما قبل از اینکه بازگردم...》
‌نویسنده: مبینا_ترابی
تعداد صفحات ‌181
قیمت 50000
با تخفیف 45000
نوبت چات اول
سآل  چاپ 1398
انتشارات‌ علوم گسترش نوین

تبلیغ انجمن نویسندگان برمودا با هزینه پی وی پیام رسان روبیکا

Non_nevic@

┄┅┄┅┄┅❥✿❥┄┅┄┅┄┅
برای سفارش👇
📚 قابل دریافت از سایت گیسوم 📚
09364526256
برای سفارش👆
┄┅┄┅┄┅❥✿❥ ┄┅┄┅┄┅