قدم به قدم...
آهسته آهسته؛ راه را طی کردی...
زمزمه وار صدایم زدی...
با ابر مهربانیات، قطره قطره بر دریاچهی پریشان دلم، باریدی و طوفان به پا کردی...
دلم را که تصاحب کردی؛ آرام و بیصدا دور شدی...
بهقلم: خاطره غلامی