از آبشار پرسیدم کیستی؟
گفت اشک کوه...
گفتم از چه مینالی؟
گفت از جدایی او...
به قلم: علیرضا مقیمی
از آبشار پرسیدم کیستی؟
گفت اشک کوه...
گفتم از چه مینالی؟
گفت از جدایی او...
به قلم: علیرضا مقیمی
گاه باید نبود تا ببینی چه کسانی در خوشیها و ناخوشیها کنارت هستن...
زندگی را سخت نگیر، آنان به بودنت عادت کردهاند...
وقتش رسیده نباشی؛ تا چیز هایی ببینی که ندیدهای.
کسی که بخواهد بماند میماند، کسی هم که نخواهد نمیماند!
سلیقهها و عقدهها باهم فرق دارند و تو فقط بنگر...
به قلم: حانیه گودرزی