از چشمهای او برایم نگو
از لبخندهای دلبرانهاش تعریف نکن
از نگاههای عاشقانهاش برایم حرف نزن
از صدایش مست نشو
از قربانصدقه هایش نگو
اصلا از او برای من نگو!
برای منی ک سال ها منتظر آمدنش بودم و حالا، خبرش آمده با تو است
دلبرِ جانم با تو حالش خوب است
با تو لبخند هایش دوست داشتنی است
و با تو چشمهایش همواره برق میزند.
و به روبهرویم نگاه کردم، آینه بود، و انگار که چشم هایه خندانم میگوید من، تو هستی!
به قلم: حورا بزازی